عدالت در سخنان اهل بیت (ع)
قیمةُ العَدلِ
ارزش عدالت
v الإمامُ علیٌّ علیه السلام : العَدلُ أساسٌ بِه قِوامُالعالَمِ .
امام على علیه السلام : عدالت ، شالودهاى است که هستى بر آن استوار است .
v عنه علیه السلام : جَعَلَ اللَّهُ سُبحانَهُ العَدلَ قِواماً لِلأنامِ ، وتَنزیهاً مِنَ المَظالِمِ والآثامِ ، وتَسنِیَةً لِلإسلامِ .
امام على علیه السلام : خداوند سبحان ، عدالت را قوام بخش (زندگى) مردم قرار داده است و مایه دورى از حقّکشیها و گناهان و وسیله آسانى و گشایش براى اسلام .
v عنه علیه السلام : العَدلُ قِوامُ الرَّعِیَّةِ وجَمالُالوُلاةِ .
امام على علیه السلام : عدالت، برپادارنده مردم و زیور حکمرانان است.
v عنه علیه السلام : العَدلُ جُنَّةُ الدُّوَلِ .
امام على علیه السلام : عدالت ، سپر دولتهاست .
v عنه علیه السلام : بِالعَدلِ تَصلُحُ الرَّعِیَّةُ .
امام على علیه السلام : با عدالت است ، که کار مردم اصلاح مىشود .
v عنه علیه السلام : بِالعَدلِ تَتَضاعَفُ البَرَکاتُ .
امام على علیه السلام : به سبب عدالت ، برکتها دوچندان مىشود .
v عنه علیه السلام : العَدلُ نِظامُ الإمرَةِ .
امام على علیه السلام : عدالت ، نظام فرمانروایى است .
v عنه علیه السلام : ما عُمِّرَتِ البُلدانُ بِمِثلِ العَدلِ .
امام على علیه السلام : هیچ چیز مانند عدالت،شهرها را آباد نکردهاست.
v عنه علیه السلام - لَمّا سُئلَ عَن أفضَلِیّةِ العَدلِ أو الجُودِ - : العَدلُ یَضَعُ الاُمورَ مَواضِعَها ، والجُودُ یُخرِجُها مِن جِهَتِها ، والعَدلُ سائسٌ عامٌّ ، والجُودُ عارِضٌ خاصٌّ ، فالعَدلُ أشرَفُهُما وأفضَلُهُما .
امام على علیه السلام - در پاسخ به این پرسش که : عدالت برتر است یا بخشندگى ؟ - : عدالت هر چیزى را در جاى خودش مىگذارد و بخشندگى امور را از جهتشان خارج مىسازد ؛ عدالت سیاستى فراگیر است اما بخشندگى عارضهاى خصوصى است (و شامل فرد یا افرادى محدود مىشود) . پس ، عدالت شریفترین و برترینِ آنهاست .
v فاطمةُ الزَّهراءُعلیها السلام : فَرَضَ ... العَدلَتَسکیناً لِلقُلوبِ .
فاطمه زهراء علیها السلام : خداوند عدالت را براى آرامش دلها واجب فرمود .
v الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : العَدلُ أحلى مِنَالماءِ یُصیبُهُ الظَّمآنُ .
امام صادق علیه السلام : عدالت ، از آبى که شخص تشنه به آن مىرسد شیرینتر است .
v عنه علیه السلام : العَدلُ أحلى مِنَ الشَّهدِ ، وألیَنُمِنَ الزُّبدِ ، وأطیَبُ ریحاً مِنَ المِسکِ .
امام صادق علیه السلام : عدالت از عسل شیرینتر ، از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر است .
صِفاتُ العادِلِ
ویژگیهاى عادل
v رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله : مَن عامَلَ النّاسَ فلَم یَظلِمْهُم ، وَحَدَّثَهُم فلَم یَکذِبْهُم ، ووَعَدَهُم فلَم یُخلِفْهُم ، فَهُو مِمَّن کَمُلَت مُروءَتُهُ ، وظَهَرَت عَدالَتُهُ ، ووَجَبَت اُخُوَّتُهُ ، وحَرُمَت غِیبَتُهُ .
پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هرکه در رفتار خود با مردم به ایشان ستم نکند و هرگاه با آنان سخن بگوید ، دروغ نگوید و چون وعدهشان دهد ، خلف وعده نکند ، انسانیتش کامل و عدالتش آشکار و دوستیش لازم و غیبتش حرام است .
v عنه صلى الله علیه وآله : مَن صاحَبَ النّاسَبِالَّذی یُحِبُّ أن یُصاحِبوهُ کانَ عَدلاً .
پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هرکه با مردم چنان رفتار کند که دوست دارد آنان با او رفتار کنند ، عادل است .
الوَصیَّةُ بِالعدلِ عَلَى العَدُوِّ وفی الغَضَبِ
سفارش به رفتار عادلانه با دشمن
«یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسْطِ وَلا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» .
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! براى خدا قیام کنید و به عدل گواهى دهید و دشمنى با یک گروه وادارتان نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا کنید. همانا خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است».
v الإمامُ علیٌّ علیه السلام - فی وَصِیَّتِهِ لِابنِهِالحُسَینِ علیه السلام - : اُوصیکَ بِتَقوَى اللَّهِ فی الغِنى والفَقرِ ... وبِالعَدلِ عَلَى الصَّدیقِ والعَدُوِّ .
امام على علیه السلام - در سفارش به فرزند بزرگوارش حسین علیه السلام - : تو را سفارش مىکنم به تقوا داشتن از خدا ، در روزگار توانگرى وتهیدستى ... و به رعایت عدالت با دوست و دشمن .
أعدَلُ النّاسِ
عادلترین مردم
v الإمامُ علیٌّ علیه السلام : أعدَلُ النّاسِ مَن أنصَفَ عَن قُوَّةٍ .
امام على علیه السلام : عادلترین مردم ، کسى است که با داشتن قدرت ، انصاف ورزد .
v عنه علیه السلام : أعدَلُ الخَلقِ أقضاهُم بالحَقِّ .
امام على علیه السلام : عادلترین خلق ، کسى است که بیش از همه به حقّ داورى کند .
v عنه علیه السلام : غایَةُ العَدلِ أن یَعدِلَ المَرءُ فی نَفسِهِ .
امام على علیه السلام : نهایت عدالت ، آن است که آدمى با خودش به عدالت رفتار کند.
علی، علیهالسلام، در محضر قاضی
شاکی شکایت خود را به خلیفة مقتدر وقت، عمربنالخطاب، تسلیم کرد. طرفین دعوا باید حاضر شوند و دعوا طرح شود. کسی که از او شکایت شده امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب، علیهالسلام، بود. عمر هر دو طرف را خواست و خود در مسند قضا نشست. طبق دستور اسلامی، دو طرف دعوا باید پهلوی یکدیگر بنشینند و اصل تساوی در دادگاه رعایت شود. خلیفه مُدّعی را به نام خواند، و امر کرد روبروی قاضی بایستد. بعد رو کرد به علی و گفت: «یا اباالحسن پهلوی مُدّعی خودت قرار بگیر.» با شنیدن این جمله، چهرة علی درهم رفت و آثار ناراحتی در قیافهاش پیدا شد. خلیفه گفت: «تمایلی به ایستادن در کنار شاکی خود نداری؟»
فرمود: «ناراحتی من از این نبود که باید کنار شاکی خود بایستم، برعکس؛ ناراحتی من از این بود که تو کاملاً عدالت را مراعات نکردی، زیرا مرا با احترام نام بردی و گفتی: «یا اباالحسن»، اما طرف مرا به همان نام عادی خواندی. علّت تأثر و ناراحتی من این بود.»
مهمان قاضی
مهمانی، بر علی، علیهالسلام، وارد شد و مدتی در خانة آن حضرت اقامت کرد، اما او یک مهمان عادی نبود. چیزی در دل داشت که ابتدا اظهار نمیکرد. حقیقت این بود که این مرد، اختلاف و دعوایی با شخص دیگری داشت، و منتظر بود طرف حاضر شود، و دعوا در محضر علی، علیهالسلام، طرح گردد. تا روزی خودش پرده برداشت و موضوع اختلاف و محاکمه را عنوان کرد.
علی، علیهالسلام، فرمود:
ـ «پس تو فعلاً طرف دعوا هستی؟»
ـ «بلی یا امیرالمؤمنین.»
ـ «خیلی معذرت میخواهم، از امروز دیگر نمیتوانم از تو، به عنوان مهمان، پذیرایی کنم، زیرا پیغمبر اکرم، صلّیاللهعلیهوآله، فرموده است:
«هرگاه دعوایی نزد قاضی مطرح است، قاضی حق ندارد یکی از دو طرف را ضیافت کند، مگر آنکه هر دو طرف با هم در مهمانی حاضر باشند.»
پینوشتها:
. الامام علی صوت العدالة الانسانیة، ص 49، و رجوع شود به شرح نهجالبلاغة ابنابیالحدید چاپ بیروت، ج 4، ص 185.
. وسائل، ج 3، ص 395.
* برگرفته از کتاب سجاده نور، یحیی" نوری
اشاره : رهبر معظم انقلاب اسلامى، حضرت آیةاللَّهخامنهاى در بیاناتى که به مناسبت نیمه شعبان ایراد داشتند، عدالت و عدالتورزى را برجستهترین شعار مهدویت و عمدهترین نیاز امروز کشور ما دانستند و نکات مهمى را در این زمینه یادآور شدند که توجه به آنها براى عموم شیعیان و منتظران امام مهدى(ع) و به ویژه کارگزاران نظام جمهورى اسلامى بسیار راهگشاست. در آغاز ویژهنامه عدالت توجه شما عزیزان را به این بیانات جلب مىکنیم.
بسماللَّهالرحمنالرحیم
به همه برادران و خواهران عزیز خوشامد عرض مىکنم؛ به خصوص عزیزانى که از شهرهاى دوردست تشریف آوردهاند.
همچنین به همه شما حضار محترم این عید سعید و میلاد بزرگ را تبریک عرض مىکنم و امیدوارم همه ساعات عمر و تلاش و فعالیت شما، مشمول لطف و نظر محبتآمیز آن بزرگوار باشد.
جشن میلاد حضرت حجت، عجاللَّه فرجه و ارواحنا فداه، براى عموم شیعیان، بلکه همه عدالتخواهان عالم، یک عید بزرگ است؛ لذا مردم ما در این جشن با همه وجود، با دل و جان، محبت و ارادت خود را به آستان حضرت بقیةاللَّه، ارواحنا فداه، ابراز مىکنند. آنچه براى ما - به عنوان دوستداران و معتقدان به امامت و ولایت حضرت مهدى، سلاماللَّهعلیه، - مهم است، این است که علاوه بر اظهار ارادت و شادى، از این خاطره تاریخى، یا از این اعتقاد شیعى درس بگیریم. البته اعتقاد به ظهور مهدى در دورانى از تاریخ، مخصوص شیعه نیست؛ همه مسلمانان، اعم از شیعه و سنى به این معنا معتقدند؛ بلکه غیر مسلمانان هم به یک صورت معتقدند؛ منتها امتیاز شیعه در این است که این شخصیت نجاتبخش بشریت را با نام و نشان و خصوصیات مىشناسد و معتقد است او همواره براى دریافت دستور الهى، حاضر و آماده است. هر وقت پروردگار عالم به او دستور بدهد، او آماده شروع آن کار عظیمى است که بناست بشریت و تاریخ را متحول کند. آنچه ما به عنوان یک درس و تعلیم معرفتى و عملى از این قضیه باید بگیریم، مهم است. شما برادران و خواهران توجه دارید که برجستهترین شعار مهدویت عبارت است از عدالت. مثلاً در دعاى ندبه وقتى شروع به بیان و شمارش صفات آن بزرگوار مىکنیم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهرش، اولین جملهاى که ذکر مىکنیم، این است: »أین المعدّ لقطع دابر الظلمه، أین المنتظر لأقامة الأمت والعوج، أین المرتجى لإزالة الجور والعدوان«؛ یعنى دل بشریت مىتپد تا آن نجاتبخش بیاید و ستم را ریشهکن کند؛ بناى ظلم را - که در تاریخ بشر، از زمانهاى گذشته همواره وجود داشته و امروز هم با شدت وجود دارد - ویران کند و ستمگران را سر جاى خود بنشاند؛ این اولین درخواست منتظران مهدى موعود از ظهور آن بزرگوار است. یا در زیارت آلیاسین وقتى خصوصیات آن بزرگوار را ذکر مىکنید، یکى از برجستهترین آن خصوصیات این است که »الذى یملأ الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً«. انتظار، این است که او همه عالم - نه یک نقطه - را سرشار از عدالت کند و قسط را در همه جا مستقر کند. در روایاتى هم که درباره آن بزرگوار هست، همین معنا وجود دارد. بنابراین انتظار منتظران مهدى موعود، در درجه اول، انتظار استقرار عدالت است.
درد بزرگ بشریت، امروز همین مسأله فقدان عدالت است. همیشه دستگاههاى ظلم و جور در سطح دنیا به شکلهاى مختلف بر مردم جفا کردهاند؛ بشریت را زیر فشار قرار دادهاند و انسانها را از حقوق طبیعى خود محروم کردهاند؛ اما امروز این معنا از همیشه تاریخ بیشتر است و رفع این را انسان از ظهور مهدى موعود مىطلبد و انتظار مىبرد. مسأله، مسأله طلب عدالت است. اولین درس عملى از این موضوع این است که نابود کردن بناى ظلم در سطح جهان، نه فقط ممکن است، بلکه حتمى است. این مطلب بسیار مهمى است که نسلهاى بشرى امروز معتقد نباشند که در مقابل ظلم جهانى، کارى نمىشود کرد. ما امروز وقتى با نخبگان سیاسى دنیا از ظلمهاى مراکز قدرت بینالمللى و سیستم جهانى ظلم - که امروز به سرکردگى استکبار در همه دنیا وجود دارد - صحبت مىکنیم، مىبینیم آنها مىگویند بله، چیزى که شما مىگویید درست است؛ واقعاً دارند ظلم مىکنند؛ اما کارى نمىشود کرد. یعنى مجموعه بزرگى از نخبگان که سر رشته کار هم در دنیا در دست آنهاست، اسیر یأس و ناامیدىاند و این یأس و ناامیدى را به ملتهاى خود سرریز مىکنند و آنها را از این که بتوان نقشه ظالمانه و شیطانى امروز دنیا را عوض کرد، مأیوس مىکنند. بدیهى است که انسانهاى مأیوس نمىتوانند هیچ حرکتى در راه اصلاح انجام بدهند. آن چیزى که انسانها را وادار به کار و حرکت مىکند، نور و نیروى امید است.
اعتقاد به مهدى موعود، دلها را سرشار از نور امید مىکند. براى ما که معتقد به آینده حتمى ظهور مهدى موعود(ع) هستیم، این یأسى که گریبانگیر بسیارى از نخبگان دنیاست، بىمعناست. ما مىگوییم نخیر، مىشود نقشه سیاسى دنیا را عوض کرد؛ مىشود با ظلم و مراکز قدرت ظالمانه درگیر شد و در آینده نه فقط این معنا امکانپذیر است، بلکه حتمى است. وقتى ملتى معتقد است نقشه ظالمانه و شیطانى امروز در کل عالم قابل تغییر است، آن ملت شجاعت پیدا مىکند و احساس مىکند که دست تقدیر، تسلط ستمگران را براى همیشه به طور مسلم ننوشته است. انسانها مىتوانند تلاش کنند و پرچم عدالت را - ولو در یک نقطه محدود - بلند کنند. شما ببینید ملتهایى که امروز در گوشه و کنار عالم زیر فشار ظلم و ستم زندگى مىکنند، اگر این امید را در دل خود بپرورانند که مىشود با ظلم مبارزه کرد، چه اتفاقى در دنیا مىافتد و چطور ملتها بیدار مىشوند. یک روزى ملت ایران هم در پنجه اقتدار رژیم طاغوتى دچار همین یأس بود؛ ولى امام بزرگوار ما با تعالیم اسلامى، این یأس را از دلها پاک کرد و به مردم امید و شجاعت داد. نتیجه این شد که این مردم به پا خاستند، نهضت کردند، تن به سختى دادند، مبارزه کردند، از جان خود دریغ نکردند و توانستند در این نقطه از عالم، با عوامل ظلم و نظام ظالمانه و شیطانى مبارزه و آن را ریشهکن و سرنگون کنند. امروز دستگاههاى تبلیغاتى مراکز استکبارى دنیا و روشنفکران وابسته به آنها، در سطح عالم اینطور تبلیغ مىکنند که هیچ حرکتى در مقابل نظم ظالمانه کنونى ممکن نیست. با فکر انقلاب و آرمانگرایى مبارزه مىکنند و مىخواهند ملتها را متقاعد کنند که به همین وضعیت کنونى ظالمانه دنیا بسازند و در مقابل آن، هیچ عکسالعملى نشان ندهند. فکر اعتقاد به مهدى، نقطه مقابل این تبلیغات غلط و ظالمانه است. جوانان و روشنفکران و عموم ملت ما با اعتقاد به ظهور مهدى، علیهالصلاة والسلام، این اعتقاد راسخ را در دل خود پرورش مىدهند که نظم ظالمانه جهانى، قابل زوال است و ابدى نیست؛ مىشود با آن مبارزه و در مقابل آن ایستادگى کرد.
درس دیگرى که اعتقاد به مهدویت و جشنهاى نیمه شعبان باید به ما تعلیم بدهد، این است: عدالتى که ما در انتظار آن هستیم - عدالت حضرت مهدى، علیهالسلام، که مربوط به سطح جهان است - با موعظه و نصیحت به دست نمىآید؛ یعنى مهدى موعود ملتها نمىآید ستمگران عالم را نصیحت کند که ظلم و زیادهطلبى و سلطهگرى و استثمار نکنید. با زبان نصیحت، عدالت در هیچ نقطه عالم مستقر نمىشود. استقرار عدالت، چه در سطح جهانى - آنطور که آن وارث انبیاء انجام خواهد داد - و چه در همه بخشهاى دنیا، احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسانهاى صالح و عدالتطلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگویان حرف بزنند. با کسانى که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمىشود با زبان نصیحت حرف زد؛ با آنها باید با زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پیغمبران الهى با زبان نصیحت است؛ اما بعد از آن که توانستند طرفداران خود را گرد بیاورند و تجهیز کنند، آنگاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریت، با زبان قدرت حرف زدند. شما ببینید در همین آیه کریمه قرآن که راجع به قسط صحبت مىکند و مىگوید خداى متعال همه پیغمبران را فرستاد، »لیقوم الناس بالقسط« - براى این که قسط و عدالت را در جامعه مستقر کنند - بلافاصله مىفرماید: »و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس«؛ یعنى پیغمبران علاوه بر این که با زبان دعوت سخن مىگویند، با بازوان و سرپنجگان قدرتى که مجهز به سلاح هستند با زورگویان و قدرتطلبان فاسد معارضه و مبارزه مىکنند. پیغمبر اکرم وقتى به مدینه آمد و نظام اسلامى را تشکیل داد، آیات قرآن را بر مردم مىخواند، به گوش دشمنان هم مىرسانید؛ اما به این اکتفا نمىکرد. کسانى که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگویان و زیادهطلبان و متجاوزان به حقوق انسانها باید خود را به قدرت مجهز کنند. لذا شما مىبینید از روزى که نظام اسلامى به وجود آمد - یعنى اسلام مجهز به قدرت یک ملت بزرگ و امکانات یک کشور و دولت بزرگ شد - دشمنان اسلام حرکت اسلام را جدى گرفتند و علاقهمندان و طرفداران اسلام هم در اطراف و اکناف عالم امیدوار شدند. بسیارى از پیغمبران در میدان مبارزه و جهاد مقدس و قتال قدم مىگذاشتند؛ »و کایّن من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیراً«. کسانى که خیال مىکنند اسلام باید برود و در گوشهاى بنشیند و مردان اسلام و دین فقط زبان نصیحت را به کار بگیرند، اینها دانسته یا ندانسته همان چیزى را مىگویند که مراکز قدرت جهانى آن را مىخواهند و آرزو مىکنند. مراکز قدرت استکبارى از این که رهبران اسلامى در هر گوشهاى از دنیا بنشینند و گاهى پیامى بدهند و یک کلمه حرفى بزنند - همچنان که رهبران مسیحى در هر قضیهاى پیامى مىدهند، نصیحتى مىکنند و جملهاى مىگویند - هیچ ترسى ندارند؛ مىدانند این خطرى براى آنها نیست. از این که ملتهاى مسلمان بیدار شوند و تشکیل حکومت بدهند، از این که ایمان اسلامى آحاد مردم در قالب یک نظام و یک دولت و یک حکومت تجسم پیدا کند، واهمه دارند و مىترسند. نظام اسلامى و ملت مسلمان ایران و دولت جمهورى اسلامى بزرگترین قدم را در این راه برداشت و به برکت مجاهدت جوانها و مردان و زنان مؤمن و فداکار این ملت، اسلام در دنیا به عنوان یک قدرت ظاهر شد. هر چه این قدرت بتواند خود را مستقرتر و پایدارتر کند، نظم ظالمانه و شیطانى دنیا بیشتر تهدید مىشود. بعضىها بىتوجه، از جدایى دین و سیاست حرف مىزنند؛ یعنى دین را به گوشههاى خلوت برانند و انسان دیندار، فقط به نصیحت اکتفا کند. در اینجا نصیحت نمىتواند کارى بکند.
آنچه مىتواند قدرتها را مهار و تهدید کند و با ظلم و فساد مقاومت کند و ریشه ظلم و فساد را برکند یا آن را متزلزل کند، قدرت الهى و اسلامى است؛ قدرت سیاسىاى است که در اختیار احکام اسلامى باشد. امام زمان، ارواحنا فداه، با اقتدار و قدرت و تکیه بر توانایىاى که ایمان والاى خود او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است، مىرود گریبان ستمگران عالم را مىگیرد و کاخهاى ستم را ویران مىکند.
درس دیگر اعتقاد به مهدویت و جشنهاى نیمه شعبان براى من و شما این است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدى، ارواحنا فداه، یک آرمان والاست و در آن هیچ شکى نیست؛ اما نباید مسأله را فقط به جنبه آرمانى آن ختم کرد - یعنى به عنوان یک آرزو در دل، یا حداکثر در زبان، یا به صورت جشن - نه، این آرمانى است که باید به دنبال آن عمل بیاید. انتظارى که گفتهاند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست؛ انتظار به معناى این است که ما باید خود را براى سربازى امام زمان آماده کنیم. سربازى امام زمان، کار آسانى نیست. سربازى منجى بزرگى که مىخواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بینالمللى مبارزه کند، احتیاج به خودسازى و آگاهى و روشنبینى دارد. عدهاى این اعتقاد را وسیلهاى براى تخدیر خود یا دیگران قرار مىدهند؛ این غلط است. ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفهاى نداریم؛ نه، به عکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا براى ظهور آن بزرگوار آماده شویم. شنیدهاید، در گذشته کسانى که منتظر بودند، سلاح خود را همیشه همراه داشتند؛ این یک عمل نمادین است و معنایش این است که انسان از لحاظ علمى و فکرى و عملى باید خود را بسازد و در میدانهاى فعالیت و مبارزه، آماده به کار باشد. اعتقاد به امام زمان، به معناى گوشهگیرى نیست. جریانهاى انحرافى قبل از انقلاب تبلیغ مىکردند، الان هم در گوشه و کنار تبلیغ مىکنند که امام زمان مىآید و اوضاع را درست مىکند؛ ما امروز دیگر چه کار کنیم! چه لزومى دارد ما حرکتى بکنیم! این مثل آن است که در شب تاریک انسان چراغ روشن نکند؛ چون فردا بناست خورشید عالمتاب بیاید و روز بشود و همه دنیا را روشن کند. خورشید فردا، ربطى به وضع کنونى من و شما ندارد. امروز اگر ما مىبینیم در هر نقطه دنیا ظلم و بىعدالتى و تبعیض و زورگویى وجود دارد، اینها همان چیزهایى است که امام زمان براى مبارزه با آنها مىآید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را براى مبارزه با اینها آماده کنیم. بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پیوندهاى دینى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنین و همچنین براى پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مىکردند، منتظران حقیقى بودند. کسى که وقتى کشور اسلامى مورد تهدید دشمن است، آماده دفاع از ارزشها و دفاع از میهن اسلامى و دفاع از پرچم برافراشته اسلام است، او مىتواند ادعا کند که اگر امام زمان هم بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما آن کسانى که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را مىبازند و زانوانشان سست مىشود، کسانى که براى مطامع شخصى خود حاضر نیستند هیچ حرکتى را که مطامع آنها را به خطر مىاندازد، انجام بدهند؛ اینها چطور مىتوانند منتظر امام زمان به
حساب بیایند؟ کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینههاى صلاح را آماده کند و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد
درس مهم دیگرى که وجود دارد، این است که حکومت آینده حضرت مهدى موعود، ارواحنا فداه، یک حکومت مردمى به تمام معناست. مردمى یعنى چه؟ یعنى متکى به ایمانها و ارادهها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پراز عدل و داد نمىکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بناى عدل الهى را در سرتاسر عالم استقرار مىبخشد و یک حکومت صد درصد مردمى تشکیل مىدهد؛ اما این حکومت مردمى با حکومتهاى مدعى مردمى بودن و دمکراسى در دنیاى امروز از زمین تا آسمان تفاوت دارد. آنچه امروز در دنیا اسم دمکراسى و مردمسالارى روى آن گذاشتهاند، همان دیکتاتورىهاى قدیمىاى است که لباس جدید بر تن کرده است؛ یعنى دیکتاتورى گروهها. اگر رقابت هم وجود دارد، رقابت بین گروههاست و مردم در این میان هیچ کارهاند. یک گروه به قدرت دست پیدا مىکنند و در سایه قدرت سیاسىاى که همه زمام امور کشور را در اختیار او مىگذارد و با سوء استفاده از این قدرت، ثروت و پول و سرمایه را به نفع خود گردآورى مىکند و آنها را در راه به دست آوردن دوباره قدرت مصرف مىکند. دمکراسىهاى امروز دنیا بر پایه تبلیغات دروغ و فریبنده و مسحور کردن چشمها و دلهاست. امروز در دنیا هر جا که شعار دمکراسى مىدهند، شما ببینید براى تبلیغات کاندیداهاى ریاست جمهورى و یا نمایندگان مجلس چه کار مىکنند. پول خرج مىکنند. دمکراسى در پنجه اقتدار پول اسیر است.
مردم سالارى امام زمان - یعنى مردم سالارى دینى - با این روش، به کلى متفاوت است. این که بنده تأکید مىکنم باید مراقب سوء استفادههاى مالى در دستگاههاى قدرت وابسته به حکومت بود، به خاطر این است. زیان بزرگ فساد اقتصادى در دستگاههاى دولتى این است که پول را در خدمت قدرت و قدرت را در خدمت پول به کار مىگیرد و دور باطلى به وجود مىآید. از قدرت و داشتن مسؤولیت و مدیریت در بخشهاى مختلف براى جمعآورى ثروت و پول سوء استفاده بشود؛ بعد همان پول مجدداً در خدمت خریدن آراء رأىدهندگان قرار گیرد؛ حالا یا خریدن آشکار - که در خیلى جاها در دنیا معمول است پول بدهند - یا خریدن پنهان با شیوههاى گوناگون؛ یعنى با خرج کردنهاى گوناگون، جلب محبوبیت کنند. وقتى با تبلیغات فریبنده پر خرج، آراء مردم را به سمت خود جلب کنند، این مردم سالارى و دخالت مردم نیست؛ رأى مردم در اینجا بازیچه شده است.
در نظام اسلامى که مظهر کامل آن، حضرت بقیةاللَّه، اروحنا فداه، است. فریب و حیلهگرى براى جلب آراء مردم، خودش جرم است؛ استفاده از قدرت براى به دست آوردن پول، یکى از بزرگترین جرائم است. آنجا یاران حضرت مهدى موظفند در سطوح پایین زندگى کنند. نظام اسلامى ما پرتو کوچکى از آن حقیقت درخشان است. ما هرگز این ادعا را نکردیم و نمىکنیم، اما باید نشانهاى از او داشته باشیم.
در نظام اسلامى، مراکز قدرت و کسانى که دستگاههاى مختلف و مدیریتها و امضاها را در اختیار دارند، باید به جمع ثروت شخصى براى خود به عنوان یک گناه نگاه کنند. اگر اینطور شد، آنگاه دستها و دامنها پاک خواهد ماند؛ والاّ اگر مسؤولى که فلان تجارت خارجى و فلان مناقصه بزرگ در اختیار اوست، فلان پروژه مهم و پر خرج زیر امضاى اوست و فلان صندوق پول زیر کلید اوست، به خودش اجازه دهد براى منافع شخصى و جمعآورى ثروت براى خود یا نزدیکانش، از این امکان - که متعلق به کشور و مردم است - استفاده کند، همان چیزى اتفاق خواهد افتاد که در کشورهاى دچار سیستمهاى ظالمانه در گذشته و امروز در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنى ثروت در یک نقطه متمرکز خواهد شد و جمع کثیرى دچار محرومیت و فقر خواهند شد؛ این تبعیض است؛ این چیزى است که اسلام براى مبارزه با آن آمده است. ما هم که مدعى اسلام هستیم، باید با آن مبارزه کنیم. این که امیرالمؤمنین - طبق نقل نهجالبلاغه - مىفرماید: »ما رأیت نعمة موفورة إلاّ و فى جانبها حق مضیع«؛ یعنى هرجا شما دیدید ثروت انباشتهاى به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایع شده فراوانى وجود دارد؛ مظهر اصلى و مصداق عمده آن همین است که کارگزاران و مسؤولان حکومت با استفاده از نفوذ و قدرت راحت بتوانند از امکانات عمومى استفاده کنند؛ بانکها راحت وام بدهند؛ مراکز گوناگون، امکان استفاده از زمین، آب، هوا، تجارت و وارد کردن و صادر کردن را در اختیار آنها بگذارند، ناگهان ببینید کسانى که دستشان از مال دنیا تا اندکى پیش خالى بود، حالا ثروتهاى گزاف پیدا کردهاند؛ ظاهر کار هم قانونى است. من یک وقت گفتم قانوندانهاى قانونشکن، خطرناکتر از همهاند؛ کسانى که قانون را خوب بلدند، پیچ و خمها و دالانهاى تودرتوى قانون را خوب مىشناسند، اما خودشان قانونشکناند؛ بدون این که معلوم بشود که کارشان قانونشکنى است. اگر خداى نکرده چنین چیزى براى ملت ما رواج پیدا کند، یک فاجعه است؛ این چیزى است که با نظام اسلامى و با انتظار مهدى موعود کاملاً منافات دارد؛ این حدى است که من از مسؤولان خواستهام. به مسؤولان بارها گفتهام، تأکید هم کردهام، باز هم مىگویم و پاى این مطلب ایستادهام؛ باید با فساد در دستگاههاى دولتى و دیگر دستگاههاى حکومتى مبارزه بشود.
متعهد این مبارزه، خود مسؤولان قواى مختلف هستند. در درجه اول، براى جلوگیرى از فساد در دولت، خود مسؤولان دولتى، خود وزرا و خود مدیران ارشد مسؤولند؛ نگذارند در مجموعههاى آنها فساد به وجود بیاید. اگر آنها بخواهند مبارزه کنند و اگر این مبارزه را جدى بگیرند، بهتر از هر کس خواهند توانست مبارزه کنند. البته باید حواسشان جمع باشد که دامنهاى خود را پاکیزه نگهدارند. این را همه بدانند؛ کسى که خودش آلوده به فساد باشد، قادر نخواهد بود با فساد مبارزه کند. خود مسؤولان باید با هشیارى و دقت، با این پدیده مبارزه کنند. اگر خداى ناکرده مدیران در مقابله با فساد در دستگاههاى خود کوتاه بیایند، ناگزیر باید قوه قضاییه وارد میدان شود. دستگاه قضایى هم باید بىاغماض و بدون ملاحظه، هر جا فساد و یا عملى را بر خلاف قانون و در جهت سوء استفاده ملاحظه کرد، با آن مقابله کند.
برادران و خواهران عزیز! نیاز عمده امروز کشور ما عدالت است.
امروز ما به عدالت احتیاج داریم. مردم از تبعیض رنج مىبرند. مسؤولان کشور - که بحمداللَّه مسؤولان ارشد کشور مؤمن و پاکیزهاند - اگر مىخواهند آنچه را که نیاز حقیقى مردم است، اعمال کنند، باید به عدالت بیندیشند. اگر فکر و انگیزه عدالت در دلها زنده باشد، آنگاه فرصت، کار و توفیق براى باز کردن گرهها یکى یکى به وجود خواهد آمد؛ بیکارى و مسائل اقتصادى و مشکلات وجود دارد، حل مىشود و مسأله رشد علم در دستگاههاى علمى و در دانشگاهها ممکن خواهد شد.
ملت عزیز ما با ایمان ناب و پاکى که دارد خواهد توانست در مقابل تهدیدهاى جهانى همچنان با استقامت و سرافرازى و با قدرت و شهامت بایستد و متجاوزان سلطهطلب و سیطرهطلب جهانى را از نزدیک شدن به مرزها و حریم این ملت برحذر بدارد. پروردگارا! ملت ما را سرافراز کن؛ جوانان ما را حفظ کن؛ پروردگارا!قلب مقدس ولىعصر را از ما راضى بفرما.
اشاره : تحقق عدالت اجتماعى یکى از آرمانهاى محورى انقلاب اسلامى است و قانون اساسى جمهورى اسلامى نیز اهتمام ویژهاى به این موضوع داشته و از جمله در اصل سوم »دولت جمهورى اسلامى ایران« را مؤظف کرده است که براى »رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه براى همه، در تمام زمینههاى مادى و معنوى« و پىریزى اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامى جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههاى تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه« همه امکانات خود را به کار برد.
آنچه در زیر خواهد آمد گزارش معاون امور اجتماعى سازمان مدیریت و برنامهریزى در زمینه فقر و نابرابرى در جوامع شهرى و روستایى ایران است که بسیار تأملبرانگیز است.
40 درصد فقیر
معاون امور اجتماعى سازمان مدیریت و برنامهریزى ایران اعلام کرد: براساس مطالعات انجام شده مراکز آمار ایران 15 درصد از مجموع جمعیت ایران در فقر مطلق به سر مىبرند.
به گزارش روابط عمومى سازمان یاد شده محمود عسگرى آزاد گفت: 14/6 درصد جمعیت شهرنشین و 16/8 درصد سکنه روستاها در فقر مطلق بسر مىبرند.
وى افزود: آن دسته از خانوارهاى شهرى که متوسط جمعیت آنان 4/8 نفر بوده و کمتر از 710 هزار ریال در ماه درآمد دارند به عنوان فقیر مطلق محسوب مىشوند. این شاخصها در مورد خانوارهاى روستایى به ترتیب 5/6 نفر و 480 هزار ریال است.
در عین حال برابر بررسىهاى انجام شده در سال 79 خانوارهایى با درآمد کمتر از 1320 هزار ریال در شهرها به عنوان خانوارهاى کم درآمد شناخته شدهاند.
وى اظهار داشت: یکى از ملاکهاى اصلى در تعیین فقر مطلق، میزان مصرف مواد غذایى روزانه است و بر این اساس افرادى که روزانه کمتر از 2200 کیلو کالرى تغذیه مىکنند فقیر مطلق به حساب مىآیند.
عسگرى آزاد سطح درآمد 1320 هزار ریال در شهرها و 835 هزار ریال در روستاها را به عنوان خط فقر نسبى (کم درآمدى) ذکر کرد و افزود: از مجموع جمعیت کشور 25 درصد در شمار فقراى گروههاى کم درآمد به شمار مىآیند که با احتساب مجموع فقراى مطلق و نسبى مجموع جمعیت فقیر ایران به 40 درصد مىرسد.
وى در تشریح ویژگىهاى خانوارهاى فقیر گفت: 45 درصد جمعیت فقیر کشور به رغم تصور غالب در جامعه داراى جمعیتى بین یک تا دو نفر هستند که یا داراى سرپرست جوان و یا خیلى مسناند و بنا به دلایلى یکى از اعضاى خانواده را از دست دادهاند.
علاوه بر این 55 درصد خانوارهاى فقیر در مناطق شهرى بیسوادند و این میزان در بین خانوادههاى روستایى 70 درصد است.
به گفته عسگرى آزاد مطالعات انجام شده نشان مىدهد 35 درصد خانوارهاى فقیر به دلیل از دستدادن سرپرست خانواده و از بین رفتن فرد شاغل دچار فقر شدهاند.
وى گفت: چنانچه مشکل اشتغال برطرف شود، بیش از نیمى از خانوادههاى فقیر روستایى از فقر فاصله مىگیرند.
براساس استانداردهاى بینالمللى فقیر به کسانى اطلاق مىشود که داراى درآمد سرانه یک دلار در روز هستند و این افراد جمعیتى بالغ بر 1/2 میلیارد نفر را شامل مىشوند.
عسگرى آزاد اضافه کرد: 20 درصد جمعیت دنیا در فقر به سر مىبرند و به این ترتیب فقراى ایران که نسبت آنان در کل جمعیت به 15 درصد مىرسد (با احتساب هر دلار 4000 ریال و کلیه یارانهها) حدود یک دلار در روز درآمد دارند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ